022 ... سری به نیزه بلند است

هوالشهید

بگذشته ز هر آن چه که او داشته است

این بذر شهادت ست او کاشته است

آن قدر سرش بلند شد محضر حق

سر را به روی نیزه بر افراشته است

:: زهرا هدایتی ::

021 ... یادت باشد

هوالشهید

ای کرببلا حساب یادت باشد

احوال من ِ خراب یادت باشد

یک عمر دویدن پی شش گوشه ی تو

"هل ناصر" بی جواب یادت باشد ...

:: زهرا هدایتی ::

020 ... امان از شام

هوالشهید

وقتی غمش را او روایت کرد آرام

از سنگ های آتشین روی هر بام

گفتند کجای این سفر لبریز درد است؟

در پاسخش آهسته گفت : الشام ، الشام

:: زهرا هدایتی ::

هنگامی که از امام سجاد (ع) سؤال کردند 

در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت،

امام فرمودند : الشام ، الشام ، الشام.

(سوگنامه آل محمد، ص408؛ ناسخ التواریخ، ص304)

019 ... مقطع الاعضاء

هوالشهید

می سوخت ز عشق چون شراره بدنش

از زخم عدو شد پرستاره بدنش

در مسلخ عاشقی سرش ببریدند

یک ماه که هفتاد و دو پاره بدنش

:: زهرا هدایتی ::

018 ... کاشف الکرب

هوالشهید

کاشف الکرب که عمری دل از این دنیا برد

کرد عزم سفر و در طلب دلبری از عقبا رفت

:: زهرا هدایتی ::

017 ... وداع

هوالشهید

هنگام وداع چهره اش گلگون شد

لیلی شده بود و زینبش مجنون شد

آن کس که به روی دوش پیغمبر بود

 امروز ببین فتاده در هامون شد

:: زهرا هدایتی ::

016 ... عصر عاشورا

هوالشهید

می آید از آن دور صدای هورا

در عصر به خون نشسته ی عاشورا

آتش به دل خیام انداخته اند

امروز بغل گرفته غم ، زانو را

:: زهرا هدایتی ::

015 ... شب عاشورا

هوالشهید

امشب شب آخرست و زینب بی خواب

عباس و خیامی که سراسر بی آب

ای صبر بیا برس به فریاد ، زنی

بر دست گرفته علی اصغر ، بی تاب

:: زهرا هدایتی ::

014 ... روز نهم

هوالشهید

شد روز نهم رنگ به رخسار نداریم

جز عشق حسین در دل و افکار نداریم

جز جمع قلیلی که همه مست حسینند

ای عالمیان بنده هشیار نداریم

هیهات از آن لحظه که ارباب بگوید

از این همه آدم به جهان یار نداریم

گر سر رسد این قافله یار بدانید

چون حضرت عباس سپهدار نداریم

یک روز دگر مانده که ما ذکر بگیریم :

ای اهل حرم میر و علمدار نداریم ...

:: زهرا هدایتی ::

013 ... بی دست دست گیر

هوالشهید

جمعی به حضور او چو سرمست شده

تیری به کمان حرمله ، پست شده

انداخت کمان و نگهش می خندید

عباس ببین چگونه بی دست شده

:: زهرا هدایتی ::