هوالشهید
از خویشتن خویش جدا خواهم شد
در راه رضای تو فدا خواهم شد
روزی که به سر حرف حسین می افتد
با حضرت عشق هم صدا خواهم شد
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
از خویشتن خویش جدا خواهم شد
در راه رضای تو فدا خواهم شد
روزی که به سر حرف حسین می افتد
با حضرت عشق هم صدا خواهم شد
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
رخسار هلال نو پدیدار شده
ای کرببلا ! موقع دیدار شده
پیراهن مشکی حسین را بَر کَن
گویند که مادرش خریدار شده
:: زهرا هدایتی ::
* پایان دو ماه نوکری از دستت/یک تذکره ی کرببلا را عشق است ...
هوالشهید
این اشک که در چشم ترم آوردی
سوغات از ارباب کرم آوردی
ای زائر اربعین ، چه بویی داری
از کرببلا عطر حرم آوردی
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
سر غرق به خون ؟ باورش من را کشت
نجوای صدای مادرش من را کشت
از دوری او یک اربعین می گذرد
این چله نشینی آخرش من را کشت
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
ای زائر اربعین ، ز غم لبریزم
من خنده و گریه را به هم آمیزم
یک کاسه ی اشک سهمم از کرببلا
آبی به نشان بدرقه می ریزم ...
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
تو بر سر عهد با خدایت ماندی
تنها به لبت صبر و دعا می راندی
دستور زبان عشق می دادی تو
وقتی که " رضاً رضاک " را می خواندی
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
بگذشته ز هر آن چه که او داشته است
این بذر شهادت ست او کاشته است
آن قدر سرش بلند شد محضر حق
سر را به روی نیزه بر افراشته است
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
ای کرببلا حساب یادت باشد
احوال من ِ خراب یادت باشد
یک عمر دویدن پی شش گوشه ی تو
"هل ناصر" بی جواب یادت باشد ...
:: زهرا هدایتی ::
هوالشهید
وقتی غمش را او روایت کرد آرام
از سنگ های آتشین روی هر بام
گفتند کجای این سفر لبریز درد است؟
در پاسخش آهسته گفت : الشام ، الشام
:: زهرا هدایتی ::
هنگامی که از امام سجاد (ع) سؤال کردند
در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت،
امام فرمودند : الشام ، الشام ، الشام.
(سوگنامه آل محمد، ص408؛ ناسخ التواریخ، ص304)