هوالشهید
گویا غمی تمام دلم را خریده است
قلبم ز عشق بیرق ماتم کشیده است
دیشب صدای خسته ای از روی بام گفت :
قد قامت العزا که محرم رسیده است
پیراهن سیاه حسین را به تن کنید
محبوب ما به ورطه ی خون آرمیده است
آن پرچم عزای علمدار علم کنید
کز جای نقطه ، قطره ی خونی چکیده است
هفتاد و دو پرنده که رستند از قفس
عمریست دل روایت این غم شنیده است
از آن زمان که وارد کرببلا شدند
لحظه به لحظه قامت زینب خمیده است
راسی به روی نی شد و ارباب بی کفن
اینجا ببین که رنگ رقیه پریده است
کوتاه می کنم سخن که خدایم حسین را
از ابتدا برای خودش برگزیده است
:: زهرا هدایتی ::