عاشور

صفای آن حرمی که تو صاحبش باشی ... به جای جای بهشت نیز نتوان یافت

عاشور

صفای آن حرمی که تو صاحبش باشی ... به جای جای بهشت نیز نتوان یافت

کلمات را
می بافم به هم
کاش
ح س ی ن
با نگاه کریمانه اش
تحت عنوان شعر قبولشان کند
تا من افتخارم این باشد
شاعر کوی ح س ی ن م ...

::::

این بیت ها
بضاعت مزجات می شود
هدیه
حضور مادر سادات می شود ...

آخرین مطالب

042 ... کوفه میا

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ب.ظ

هوالشهید


نامه نوشتن کوفیا با واژه های دلفریب

یه مرد تنها اومده میون مشتی نانجیب


سفیر عشق اومده و اسیر کوچه ها شده

چشاش پر از بغض و دلش تو بحر غم رها شده


روی لبش زمزمه هست و ناله ی امن یجیب

پشت سرش یک نفرم نمونده آقای غریب


می گه که : رسمه این دیار مهمون و شب راهی کنن

از روی بوم بخندن و با سنگ پذیرایی کنن


در این دیار بی کسی یه مرد پیدا نمی شه

هر چی که من در می زنم دری به روم وا نمی شه


 اینجا پر از دو روئیه کسی گرفتار تو نیست

حسین من کوفه میا ، اینجا کسی یار تو نیست ...


:: زهرا هدایتی ::


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی