عاشور

صفای آن حرمی که تو صاحبش باشی ... به جای جای بهشت نیز نتوان یافت

عاشور

صفای آن حرمی که تو صاحبش باشی ... به جای جای بهشت نیز نتوان یافت

کلمات را
می بافم به هم
کاش
ح س ی ن
با نگاه کریمانه اش
تحت عنوان شعر قبولشان کند
تا من افتخارم این باشد
شاعر کوی ح س ی ن م ...

::::

این بیت ها
بضاعت مزجات می شود
هدیه
حضور مادر سادات می شود ...

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ظهر عاشورا» ثبت شده است

هوالشهید


می سوخت ز عشق چون شراره بدنش

از زخم عدو شد پرستاره بدنش

در مسلخ عاشقی سرش ببریدند

یک ماه که هفتاد و دو پاره بدنش


:: زهرا هدایتی ::


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۲:۲۴
زهرا هدایتی