عاشور

صفای آن حرمی که تو صاحبش باشی ... به جای جای بهشت نیز نتوان یافت

عاشور

صفای آن حرمی که تو صاحبش باشی ... به جای جای بهشت نیز نتوان یافت

کلمات را
می بافم به هم
کاش
ح س ی ن
با نگاه کریمانه اش
تحت عنوان شعر قبولشان کند
تا من افتخارم این باشد
شاعر کوی ح س ی ن م ...

::::

این بیت ها
بضاعت مزجات می شود
هدیه
حضور مادر سادات می شود ...

آخرین مطالب

007 ... حی علی العزاء

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ب.ظ

هوالشهید


گویا غمی تمام دلم را خریده است

قلبم ز عشق بیرق ماتم کشیده است

دیشب صدای خسته ای از روی بام گفت :

قد قامت العزا که محرم رسیده است

پیراهن سیاه حسین را به تن کنید

محبوب ما به ورطه ی خون آرمیده است

آن پرچم عزای علمدار علم کنید

کز جای نقطه ، قطره ی خونی چکیده است

هفتاد و دو پرنده که رستند از قفس

عمریست دل روایت این غم شنیده است

از آن زمان که وارد کرببلا شدند

لحظه به لحظه قامت زینب خمیده است

راسی به روی نی شد و ارباب بی کفن

اینجا ببین که رنگ رقیه پریده است

کوتاه می کنم سخن که خدایم حسین را

از ابتدا برای خودش برگزیده است


:: زهرا هدایتی ::


نظرات  (۲)

سلام


بغضم را ترکاند.....

عالی بود رفیق....اجرت با سقا....
۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۳:۱۸ من غلام قمرم
سلام و عرض ادب

خدا خیرتان بدهد
واقعا جانسوز بود

یا حضرت رقیه.س.

به چشمم غیره اشک آبی ندارم

به رُخ جز رنگِ مهتابی ندارم

اگر خواهی به خوابّ من بیایی

به بیداری بیا خوابی ندارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی